صوفی‎

چه مَلِک گفت صوفی توام
من آدم و آدم به سُرای توام
نه از رقص و اذان می ترسم
نه از آن و منان سران می ترسم
به چه غزل ها غزال ها در چشم اند
به عذاب عصمت آدم همه در چشم اند
نه خدایی به خدایی خود بنازد
نه آسمان به دستان خویش بنگارد
حال اندک سَرای تو را می خوانم
چون برقصم آتش به نابم می خواند


مجنون یار آدم ,ها ,چشم ,خدایی ,اندک ,سَرای ,در چشم ,به دستان ,بنازدنه آسمان ,آسمان به ,دستان خویشمنبع

گلچین مداحی شب قدر با نوای جواد مقدم + دانلود

شعر کوتاه شب قدر و خدا

شعر نو نامه عاشقانه گلايه آميز عاشق از معشوق

مجموعه نوحه و روضه های جواد مقدم شهادت امام علی علیه السلام

گلچین مداحی شب نوزدهم ماه رمضان + دانلود

دانلود مداحی محمود کریمی حیدر حیدر اول و آخر حیدر

عاشقانه کوتاه غمگین و احساسی | شعر و متن زیبا در مورد غروب دریا

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

موسسه تدریس خصوصی پویا تخفیف سایت تفریحی و سرگرمی هانی مد بهترین سایت اجناس فوق العاده خبرنامه اختصاصی معماری و سازه ایران و جهان مدرسه شهید ریاحی مجله پزشکی بیماری های مقعد دانلود اهنگ الکترونیک ترنس هاوس داب استپ فول آلبوم آهنگ بیس دار نصب شوت زباله بادوام